بسم الله
گاهی که برای دلم، دلم تنگ می شود، تازه یادم می آید تو هستی...
تو هستی و گفته ای که دلت هر وقت برای عطر بهار نارنج ها تنگ شد،
گفتی هر وقت صدای هو هو ی یا کریم ها را فراموش کردی،
هر زمان آرامش نسیم و بی قراری موج های دریا را یادت رفت،
یادت بیاید که درب خانه من همیشه باز است و مامن دل تنگی های توست...
آقای مهربانی ها!
وقتی یادم می آید از آرامشی که به قلب کوچک بره آهو هدیه کردی، دوست دارم آهو بره ای شوم و تمام تمام عمر برایت نیاز کنم و امید که یک بار نازم کنی...
تتمه: یا یاایها العزیز، مسنا و اهلنا الضر...
سحرگاه آخرین روز اعتکاف دانشجویی۱۴۳۰، حرم مطهر علی بن موسی (ع)